کد مطلب:30257
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:22
تفسير فرازهاي هشتادودوم تا نودوسوم خطبة صدويازدهم نهجالبلاغه كه امام به يادآوري مسئلة مرگ و حتمي بودن آن براي همه پرداخته است چيست؟
«فَاعْلَمُواـ وَأَنْتُُمْ تَعْلَمُونَ ـ بِأَنَّكُمْ تَارِ كُوهَا وَ ظَاعِنُونَ عَنْهَا، وَاتَّعِظُوا فِيهَا بِالَّذِينَ قَالُوا: «مَنْ أَشَدُّمِنَّا قُوَّهً» فصلت/15.
«حُمِلُوا إِلَي قُبُورِهِمْ فَلاَيُدْعَوْنَ رُكْبَاناً، وَأُنْزِلُوا اْلأَجْدَاثَ فَلاَيُدْعَوْنَ ضِيفَاناً، وَجُعِلَ لَهُمْ مِنَ الصَّفيِحِ أَجْنَانٌ، وَ مِنَ التُّرَابِ أَكْفَانُ وَ مِنَ الرُّفَاتِ جِيرَانٌ، فَهُمْ جِيرَهٌ لاَيُجِيبُونَ دَاعِياً، وَ لاَيَمْنَعُونَ ضَيْماً، وَلاَيُبَالُونَ مَنْدَبَهً.»
[پس بدانيد ـ و شما ميدانيد ـ كه اين دنيا را رها خواهيد كرد و از آن كوچ خواهيد نمود و پند بگيريد از [عاقبت زندگي] آنان كه گفتند: «كيست نيرومندتر از ما» آنان به گورهاي خود برده شدند بدون اينكه در حالت سوراي دعوت شوند، و به قبرها فرود آمدند بدون اينكه مهمان خوانده شوند و براي آنان؛ از زمين قبرها و از خاك كفنها و از جسدهاي پوسيده، همسايگان ساخته شد، همسايگاني كه هيچ دعوت كنندهاي را پاسخ نگويند و هيچ تجاوز و تعدي را از خود دور ننمايند و توجهي به ناله كنندهاي ندارند.]
همانگونه كه مردم معمولي ورود به اولين جايگاه بذر آدمي و گشودن چشم به اين دنيا را مستند به اجبار قوانين طبيعت ميانگارند، همين طور خروج از دروازة زندگي و ورود به آستانة ابديت را نيز يك جريان ناآگاه كه معلولي از عوامل طبيعت است، تلقي ميكنند! البته چنان نيست كه همان مردم معمولي هم به هيچ صورتي بياد مرگ نباشند و در همة احوال آن را يك جريان طبيعي بدانند كه هيچ معنائي ندارد، زيرا محال است مغز معتدل پديدهاي به اين اهميت و شگفتانگيزي (فروغ حيات و خاموشي مرگ كه بدنبال آن ميرسد) را كه خود موجب جهتگيريهاي بسيار اساسي در زندگي ميگردد، در همة احوال و شرائطي كه دارد بيمعني تلقي كند. در مباحث مربوط به مرگ در شرح و تفسير خطبههاي گذشته مشاهده كرديم كه درون انسانها، مخصوصاً مغزهاي متفكر در برابر قيافة اسرارآميز مرگ، چه شورش و طوفاني از خود نشان داده است. و ميتوان به جرأت گفت: اگر متفكران با احساس بشري در پنج مورد جذابترين سخنان را در نتيجة شورش و طوفان دروني خود گفتهاند، قطعاً يكي از آن پنج مورد، جريان خيره كنندة حيات و خاموشي بهتانگيز مرگ است. با اين حال اين منطق كه مرگ يعني دعوت حق را لبيك گفتن كه اعتراف به معنيدار بودن سفر مرگ و اجابت دعوت مالك حيات و موت است، فقط مخصوص انسانهاي آگاه و بيدار است كه ميدانند ـ
روزگار و چرخ و انجم سربسر بازيستي
گرنه اين روز دراز دهر را فرداستي
(ناصر خسرو قبادياني)
اين آية شريف كه
«كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ» العنكبوت/57. [همة نفوس شربت مرگ را خواهند چشيد و سپس بسوي ما بازگشت خواهيد كرد].
رسميترين و حتميترين و قانونيترين دعوتي است كه در عرصة هستي به عمل آمده است.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 20
آيةالله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.